مردد

درباره ی زندگی و مرگ، داستانِ بودن و زیستن و رفتنِ آدم ها، داستانِ تفّکراتُ و نگاه هایِ شان

مردد

درباره ی زندگی و مرگ، داستانِ بودن و زیستن و رفتنِ آدم ها، داستانِ تفّکراتُ و نگاه هایِ شان

تنها

با فریاد از ترس گفتم: ((داستانم؟ داستانم! چه کسی به تو گفته که من داستانی دارم؟))

با خنده حرفم را قطع کرد و گفت:((اگر داستانی نداری پس چگونه زندگی کرده ای؟))

گفتم:(( اصلن هیچ ماجرایی در زندگی من نیست! من تنها و خیلی ساده زندگی کرده ام و تنها، کاملا تنها. می دانی یعنی چه تنها؟)) 

((چطور تنها؟ یعنی تو هیچ وقت کسی را ندیده ای؟))

((اوه، نه البته مردم را می بینم، اما با این وجود تنها هستم.)) 

((هیچ وقت با کسی صحبت نمی کنی؟)) 

(( به مفهوم واقعی کلمه، نه.)) ...

 شب های روشن _ فئودور داستایفسکی

ایرانی گری

این هویت ایرانی تنها فرهنگی نیست بلکه اجتماعی و روانشناختی نیز  هست در نتیجه می توان فراسوی گوناگونی قومی و زبانی که از آن یا شد شخص و شخصیتی ایرانی را مشادهده کرد. هیچ ناظر خارجی، هر قدر نقاد نتوانسته است از میهمان نوازی ایرانی یاد نکند. "تعارف" بخشی معروف از آداب معاشرت ایرانیان و نشانه ای از ادب و سخاوت فراوان آنان است. به سختی می توان پیش از ایرانی وارد یک جایی شد یا بر سر سفره ی او کم غذا خورد. اما دامنه ی "تعارف" گسترده تر از این هاست و همیشه نباید آن را به معنای تحت اللفظی گرفت. "تعارف" هم چنین "نوع خاصی از رفتار زبانی در ارتباط کلامی" است که غیر ایرانیان معمولا نمی دانند بدان چطور پاسخ دهند. یک ویژگی دیگر ایرانیان غرور آن هاست، هم در سطح فردی و هم در سطح ملی، که گاه ابعاد اغراق آمیزی پیدا می کند. با این وجود ایرانیان می توانند تواضع بسیار، گاه تا حد اهانت به خویش، به ویژه نسبت به کشور خود نیز نشان بدهند. بسته به حال و هوای شخصی و زمان و مکان ایرانیان می توانند هم به کشور خود افتخار کنند و هم از آن شرمسار باشند....


ایرانیان_دکتر همایون کاتوزیان_ ترجمه دکتر حسین شهیدی


این کتاب در حال ترجمه به فارسی و این بخش از ضمیمه شماره دو نشریه وزین مهرنامه نقل شده


یادداشت های روزانه ...

یک شنبه 6    /       24 janvier

 

غذای صبح شیر _ نهار و شام نظرم نیست _ مزاج به قاعده  

 

مدرسه مظفریه و سیاسی _ لغت نویسی _ حجره آقا شیخ حسن

صبح به مدرسه مظفریه رفتم. بعد به منزل آمده نهار خوردیم. بعد از نهار با آقا مدرسه ی سیاسی رفتیم. بعد از درس با صدیق حضرت قدر لغت نوشتیم. بعد به حجره ی آقا شیخ حسن رفته از آن جا شب به منزل آمدم. دیگر چیزی به خاطر ندارم. در مدرسه ی الیانس انجمنی بود به ریاست سفیر فرانسه برای گفت و گوی ترتیبات الیانس دکتر مرل و هنبیک(حقوق دان بلژیکی) آرائی اظهار کرده بودند پذیرفته نشده بود. امروز عین الدوله وزیر اعظم شد.

 

یادداشت های روزانه ، محمد علی فروغی _ به کوشش ایرج افشار

شک

((سقراط: به یقین بارها شنیده ای که می گویند چگونه می توان شناخت که ما در این دم بیداریم و در حال بیداری گفت و گو می کنیم، یا در خوابیم و تصورات و پندارهایی که داریم رویاست؟ 

 

ته ئه تتوس: سقراط، یافتن علامتی که به یاری آن بتوانیم خواب را از بیداری بازشناسیم به راستی دشوار است زیرا همه ی پیش آمدها در هر دو حال شبیه یک دیگرند. مثلا آن چه در تا کنون به یک دیگر گفته ایم ممکن است در خواب بوده باشد هم چنان که هر وقت در خواب شخن می گوییم می پنداریم که بیداریم و در بیداری گفت و گو می کنیم.))  

 

افلاطون، ته ئه تتوس.

ایدئولوژی

سال ها طول کشید و آدم های زیادی مردن تا انسان فهمید چیزی که بهش احتیاج داره هدفه و نه ایدئولوژی... بیشتر بدبختی های بشر به خاطر این بوده که فکر می کرده باید برای ایده هاش بجنگه یا بمیره  و یا... هر از چند گاهی کسی پیدا می شد چیزی می گفت، عده ای به گفته اش پا نویس هایی اضافه می کردند و می شد یک مکتب، یک ایدئولوژی یک چماق... یک روز لیبرال ها یک روز کومونیست ها  و مارکسیست ها یه روز سرمایه دارها یه روز آنارشیست ها... انگار انسان ها مریض پیروی از ایده اند... راسل تو کتاب "قدرت"ش می گه: آدم ها یا قدرت رو به دست می آرن یا از اون اطاعت می کنند، اون هایی که اطاعت می کنند کسانی هستند که آرزو دارن اون قدرت رو خودشون می داشتن ولی نتونستن یا ترسو بودن و یا .... مادی شدن ایدلوژی باعث شد که زندگی انسان ها طولانی، ولی کثیف تر بشه... تا چند وقت پیش فکر می کردم شاید چیزی که ما بهش نیاز داریم یک ایدئولوژیه ولی هیچ ایدئولوژی نه خوبه و نه کامل و نه حتی مفید...  آخر همشون جنگ و مرگ و خون ریزی ... اگر آدم ها بی خیال باشن حداقل دنیای پایدار تری خواهیم داشت...

آدم تصمیم های مهم زندگی شو رو دو جا می گیره یا تو مستراح یا توی 

 تخت خواب...

سال ها طول کشید و آدم های زیادی مردن تا انسان فهمید چیزی که بهش احتیاج داره هدفه و نه ایدئولوژی...

سخت ترین کار دنیا اینه که چیزی بنویسی که فقط نوشته باشی....