ای گم شده در میان دراز رونده ی بی انتها... ای فرورفته در تاریک ترین پناه گاه هوشیاری، ای غرق شده در نهان گاه ناآگاهی، تنهایی... ای نابود شده به دست خود، ای تحقیر شده به زمان و مکان... دریاب مرا وقتی دستان عریانم بدون مرز است با عریانیت، ای هستی... دنیا برای من هنوز باکره است... برای ما هم...
سلام. میخواستم بگم که اینا رو از خودت میگی. خیلی قشنگ مینویسی. به وبلاگ منم سر بزن
خیلی خوب بود
خوشمان آمد