ای بابا...

خیلی بدِ، هر چیزی رو که می خوام و بهش می رسم دیگه نمی خوام ش!!! یه روز سالِ سوّمِ دبیرستان بودم به یکی از معلّم هام گفتم اگه دانشگاه قبول بشم دیگه چیزی از زندگی نمی خوام. خندید و گفت حالا این و می گی... هنوز بچّه ای... دانشگاه قبول شدم، آرزو می کردم زودتر تموم بشه، بعد ارشد، فکر می کردم اگه قبول بشم خیلی خوش حال می شم، اما باز هم نشدم... این فقط درس خوندن بود، یه قسمتِ زندگی... ولی حالِ بقیه قسمت ها هم بهتر از این نیست...