تو راهروی دانشکده نشسته ام و فکر می کنم
که تا چه اندازه دراین چهار سال سر کار بوده ایم همه مان.
و چقدر تنها
گاهی تنهایی لازمه... مثل سکوت... شفا دهنده ی دردهای درون...
وچقدر شاد از چهار سالی که می توانستی بدون اینکه تدوساعت توضیح بدهی کجا داری می روی سرت را بندازی پایین و بری بیرون آزاد و رها پابند دانشگاه
و چقدر تنها
گاهی تنهایی لازمه... مثل سکوت... شفا دهنده ی دردهای درون...
وچقدر شاد از چهار سالی که می توانستی بدون اینکه تدوساعت توضیح بدهی کجا داری می روی سرت را بندازی پایین و بری بیرون آزاد و رها پابند دانشگاه